قدم هشتم

 

 

فهرستي از تمام كساني كه به آنها زيان رسانده‌ بوديم، تهيه كرديم و در صدد جبران برآمديم.

 

در قدم هشتم وظيفة جديدي به ما واگذار شده تا انجام دهيم و راه جديدي كه براي رسيدن به بهبودي به آن نياز است، تكليف مشخص ما اين است كه ليستي ازتمام كساني كه به آنها لطمه زده‌ايم، تهيه كنيم. قسمت دوم قدم هشتم اين است كه با خود كلنجار برويم تا واقعاً بخواهيم كه از آنها دلجوئي كنيم. بسياري از اعضاء به قدم نهم رفته‌اند بدون اينكه قدرتي را كه قدم هشتم مي‌دهد، درنظر بگيرند. به دست آوردن يك راه هموار از طريق اراده (خواستن) نقطه شروع تازه‌اي است براي ادامه رشد و بهبوديمان.

بسياري از اعضاء جلسات خانواده های الکلی ها كه قبلاً قدم چهارم خود را كامل كرده‌اند،‌ ليستي از افرادي كه به آنها ضرر رسانده‌اند، دارند. فهرستي كه در قدم چهارم تهيه كرده‌ايم مي‌تواند زمينة قدمهاي بعدي باشد. ما احتمالاً راجع به كساني كه در زندگيمان به آنها آسيب زده‌ايم، نوشته‌ايم. همانطوري كه به ياد مي‌آوريم، مشخص كردن اين افراد و اينكه چه كاري انجام داده‌ايم، كه باعث ايجاد درد و رنج در آنها شده‌ايم، كار آساني نبود. با كار كردن روي قدمهاي چهارم و پنجم به موانع زيادي غلبه كرده‌ايم و به خودآگاهي بيشتري رسيده‌ايم.

چطور مي‌توانم يك ليست تهيه كنم؟ يكي از اعضاء مي‌گفت كه او ستونهايي را بعنوان ذيل تهيه كرد: شخص رنجانده شده- ارتباط او با من- كاري كه من انجام داده‌ام، و او آسيب ديده دليلي كه براي دلجويي كردن و نيت خود دارم. در اين مرحله او اسامي كساني را كه در قدم چهارم آماده كرده‌بود، به اين جداول انتقال داد و شروع كرد به اضافه كردن اسامي جديد.

بعضي از ما ليست خود را با شخصي شروع مي‌كنيم كه هنوز هم به خاطر او احساس ناراحتي مي‌كنيم با كمك را معني يا با دوستي كه اين مرحله را طي مي‌كنيم، يا بوسيله نوشتن ليست خود را با دقت امتحان مي‌كنيم. بعضي از اسامي مشخص هستند: مي‌دانيم چه كاري انجام داده‌ايم كه به خاطر آن احساس بدي داريم. يا احساس گناه مي‌كنيم. بقيه اسامي نياز به اين دارند كه بادقت بيشتري دلايلي را كه به خاطر آنها احساس ناراحتي مي‌كنيم، جستجو كنيم. بعضي از اسامي كساني هستند كه به نظر مي‌رسد كه به ما لطمه زده‌اند. ولي در واقع به ما آسيبي نرسيده. اگر هنوز از آنها رنجشي به دل داريم، با بخشيدن آنها به آرامش فكري خود كمك بيشتري مي‌كنيم. بعضي از ما درمي‌يابيم كه ليستهايمان بي‌انتها هستند. اين مي‌تواند دليلي باشد بر احساس مسئوليت بيش از حد كه افراط است و ما فقط با اينكار به خودمان لطمه مي‌زنيم. اعضاء اغلب تشويق مي‌شوند كه اسم خودشان را در ابتداي ليست بگذارند. دانستن اين كه ديگران اين خودآگاهي را تجربه كرده‌اند، احساس قدرشناسي را در ما بوجود مي‌آورد به خاطر دوستيشان و به خاطر دوستاني كه به طريق خاصي هنوز ما را دوست دارند حتي اگر ما خود را در اين لحظه دوست نداشته باشيم. بعد از اين كه ليست خود را با دقت امتحان كرديم ودوباره خواني كرديم، آماده‌ايم كه به جنگ قسمت دوم قدم هشتم برويم. يعني با خواستن قدم هشتم ما را راهنمايي مي‌كند به سمت انجام عمل به سعي كردن ادامه مي‌دهيم تا وقتي كه به مرحلة خواستن برسيم. اگر ما تمام تمركز خود را به خودمان و سهم خودمان قراردهيم، فرقي نمي‌كند كه رفتار با پنج درصد يا نود و پنج درصد از مشكل باشد. بهتر قادر خواهيم بود كه كسب اراده كنيم. چطور مي‌توانيم اين اراده را به دست بياوريم؟‌ بعضي عبادت و تفكر و تعمق را جستجو مي‌كنند. ديگران تجربه بقيه جلسات خانواده های الکلی ها و يا راهنمايشان را مي‌خواهند. موقع كار كردن روي هر قدم،‌ اعضاء آگاهي بيشتري پيدا مي‌كنند نسبت به قدرتي مافوق خودشان، انتخاب Let Go and Leg God و فرصت شروع با يك حمايت تازه كه با كمك آن قدرت بتوانيم از گذشته خود فاصله بگيريم. آيا مي‌توانيم آينده‌اي را بدون دور ريختن پس مانده‌هاي گذشته شروع كنيم؟ اغلب مؤكداً به اين سؤال پاسخ منفي مي‌دهند. به خاطر اينكه مي‌خواهيم بار سبكتري حمل كنيم، اين عقيده را پيدا مي‌كنيم كه اين قدم عملي از طريق معنوي هدايت خواهد شد. يكي از اعضاء‌مي‌گفت: او مدتها پيش ياد گرفته است كه برنامه‌ريزي كردن خوب است، اما نبايد نتيجه خاصي از اين برنامه ريزي انتظار داشت. اين مسئله در مورد قدم هشتم هم صدق مي‌كند. فقط از ما خواسته شده است كه بخواهيم كه اشتباهات خود را جبران كنيم. بعضي ليست خود را به ترتيب دلخواه خود طبقه‌بندي مي‌كنند. اول ليست كساني قرار دارد كه ما مي‌توانيم بگوييم بله من مي‌خواهم جبران كنم. دستة دوم كساني هستند كه ممكن است بخواهيم جبران لطماتي را كه به آنها زده‌ايم، بكنيم. دستة سوم كساني هستند كه ما هنوز طوري احساس مي‌كنيم مثل اينكه مي‌خواهيم بگوييم: “به هيچ وجه”. علاقة ما براي جبران با گروه اول يعني (بله) شروع مي‌شود. با تقويت قدرت روحي خودمان اين سير را براي بقية افرادي كه در ليست هستند هم ادامه مي‌دهيم. وقتي احساس مي‌كنيم كم‌كم بي‌حوصله مي‌شويم ما براي بدست آوردن علاقه و اراده دعا مي‌كنيم. گاهي اوقات مجبور هستيم براي بدست آوردن نيت خواستن دعا كنيم.

بعضي افراد در ليست هستند كه به ما ضرر زده‌اند. آيا آنها واقعاً بايد در اين ليست باشند؟  ما ممكن است آنها را در ليست (هرگز) قرار دهيم. دراين صورت اين احساس را تجربه مي‌كنيم كه دوست نداريم جبران اشتباهاتمان را براي آنها بكنيم. ممكن است كه با كمك راهنماي خود بتوانيم Let Go and Leg God و به دعا كردن براي به دست آوردن علاقه به جبران كردن ادامه مي‌دهيم.

در زندگي همراه با بيماري الكليزم علكس‌العملهاي يكي از والدين (پدر و مادر) غيرالكلي نسبت به ديگري كه الكلي است، ممكن است به بچه‌ها در خانواده لطمه بزند. به عنوان فرد غيرالكلي ممكن است احساس كنيم رفتارمان قابل توجيه بوده است. اگرچه كه كلمات و رفتارهايمان مضر بوده. اينها اعمالي هستند كه ممكن است به سختي ديده شوند، اما پذيرفتن مسئوليت نسبت به آنها الزامي است. آنها ارزش اين را دارند كه توجه ما رابه خود جلب كنند، مادامي كه روي برنامه بهبوديمان فقط براي امروز كار مي‌كنيم.

ممكن است بعضي از كساني كه به آنها لطمه زده‌ايم، به ما لطمه زده باشند. انتظار جبران لطمات از فرد مقابل فقط راه بهبودي ما را مسدود مي كند وما را از نيت خود دور نگه مي‌دارد.

يكي از دلايل شكست كه ما به ندرت آن را تشخيص مي‌دهيم، انتظار زيادي داشتن از ديگران است. با اين انتظار كه هرچه ما احساس مي‌كنيم، آنها بايد باشند، بگويند ياانجام دهند‌ (فقط براي امروز در جلسات خانواده های الکلی ها صفحه 217). كار ما اين است كه به سهم و نقش خودنظري بيفكنيم. ما نمي‌توانيم ليست كس ديگري را بگيريم يا قدم هشتم ديگران را انجام بدهيم. با نگه داشتن تمركز روي خودمان دوباره از خود مي‌پرسيم مشتاق هستيم؟

اين خيلي مهم است كه از تمام امكاناتي كه در دسترس داريم، استفاده كنيم. ليست خود را نشان مي‌دهيم و راجع به نيت خود يا راهنمايمان صحبت مي‌كنيم.

ما درجلسات خانواده های الکلی ها حضور پيدا مي‌كنيم تا بخود يادآور شويم كه مي‌خواهيم از طريق سالم‌ترين روش به يك بيماري نيرومند و موذي خانوادگي عكس‌العمل نشان بدهيم. در آخر كاري براي سهم خوددر اين موقعيت انجام دهيم. حضور در جلسات و صحبت كساني كه تازه آمده‌اند، به ما كمك مي‌كند تا ببينيم كه چه راه درازي را پيموده‌ايم. دعا كردن ما را در ارتباط آگاهانه با خدا نگه مي دارد و به ما كمك مي‌كند كه خودمان را بپذيريم و ببخشيم.

تا وقتي كه آنهايي را كه به ما لطمه زده‌اند، براي وجود خودشان قبول كنيم،‌ پذيرا شدن جبران اشتباهاتي به نظر وظيفة‌ مشكلي مي‌آيد. قدم هشتم به ما يادآور مي‌شود كه اين فقط ما هستيم كه مي‌توانيم قفل گذشته خود را باز كنيم و از آن دور شويم. ليست ما كامل شده است و حالا خواهانيم شهامت مي‌طلبيم و به خاطر مي‌آوريم كه ما نيازي نداريم كه دوست داشته باشيم، كاري انجام بدهيم براي اينكه اراده كنيم كه آن را انجام بدهيم. خواهان بودن تمام آن چيزي است كه از ما خواسته شده است. با نيت و اشتياق براي بهبودي روزافزون در زندگيمان به آن قدرت مافوق رومي‌آوريم تا به ما كمك كند كه به قدم نهم برسيم.

اعضاء از تجربة اميد و نيروي يكديگر استفاده مي‌كنند. ديدم كه در قدم هشتم ترس به من غلبه كرده است.

وقتي به جلسات خانواده های الکلی ها آمدم،‌ اينطور به نظرم مي‌آمد كه خطا در هر موردي يا سفيد است، يا سياه. و يا همه چيز است و يا هيچ چيز. در ابتدا همانطوري كه بيشتر راجع به بيماري الكليسم ياد ميگرفتم،‌ مستقيماً سرزنش براي همه چيز را متوجه فرد الكلي مي‌كردم و به تدريج ياد گرفتم كه مسئوليت سهم خود را در اين موقعيت‌ها بپذيرم.

بعد از سالها كاركردن روي ليست قدم چهارم، بالاخره قدم پنجم را برداشتم، روي قدمهاي شش و هفت تمركز كردم و دعا كردم تا اين كه خودمان را در مواجه با قدم هشتم ديدم.

به خاطر آوردم كه چطور گاه به گاه روي قدم چهارم كار مي‌كردم و از آن طفره مي‌رفتم. به خاطر اينكه از قدم پنجم مي‌ترسيدم. و حالا خود را دچار ترس در قدم هشتم مي‌ديدم چون از روبرو شدن با كساني كه به آنها صدمه زده بودم، مي‌ترسيدم.

گرچه شنيدم كه قدم به قدم آنها بنا به دليلي به اين ترتيب درآمده‌اند. “اما ترس مرا فراگرفته بود. نمي‌توانستم ليست را بنويسم راهنمايم به من پيشنهاد كرد كه به يك نردبان با پله‌هايي كه فاصله‌هايي يكسان دارند، فكر كنم. هر پله به همان اندازه پلة قبل سعي و اراده را براي بالا رفتن نياز دارد. او به من يادآوري مي‌كند كه مي‌توانم هرچقدر كه خواستم روي قدم هشتم بمانم. او گفت تهيه ليستي از تمام افرادي كه به آنها صدمه زده‌ام و اراده براي جبران آنها به اين معني نيست كه من مجبورم آنها را هم اكنون جبران كنم.

مطالبي كه راهنمايم به من گفت كمك كرد تا ليستم را تهيه كنم. اعضاء خانواده‌ام،‌ همكاران دوستان و بسياري كسان را در زندگيم مهم بودند در ليست خود آورم به يك جلسة قدم هشتم رفتم وشنيدم كه خانمي مي‌گفت كه اسم خودش را در بالاي ليست قرار داده است اين ايده مرا تكان داد. چند بار تاكنون خود را به خاطر كارهايي كه خطاي من نبوده است سرزنش كرده‌ام. بنابراين اسم خودم را هم در ليست وارد كردم.

وقتي ليست را تهيه كردم، شروع كردم به كاركردن روي قسمت روي قدم هشتم. كشف كردم كه نيازي نيست تصميم بگيرم كه چطور اشتباهاتم را جبران كنم. تمامي آنچه كه من مجبور بودم انجام دهم، اين بود كه بخواهم (قصه كنم) كه اشتباهاتم را جبران كنم. احساس مي‌كردم نسبت به بعضي از افرادي كه در ليست هستند،‌ تمايل بيشتري نشان مي‌دهم تا جبران خطاهايم را بكنم. اما قدم گفت كه خواهان شوم به طوريكه وقت و اجازه را به او بدهم تا ميزان اراده‌ام بيشتر شود. دعا كردن و تمركز و نوشتن به مقدار زيادي به من كمك كرد. قدم هشتم اين آزادي را به من داد تا اشتباهاتم را اعتراف كنم و به سمت آنها حركت كنم. خودم را بخشيدم. قدم هشتم مرا از بار گناهي كه سالها آنرا با خود حمل مي‌كردم، خلاص كرد.